سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! دوستی ات را محبوب ترین چیزها نزدم گردان . ترس از خودت را ترس بارترین چیزها برایم قرار ده و با شوق دیدارت، نیازهای دنیا را از من ببُر و هر گاه چشمْ روشنی اهل دنیا را از دنیایشان قرار دادی، چشمم را با عبادتت روشن کن . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 97 فروردین 3 , ساعت 6:12 عصر
صد سال شد که عید به اینجا نیامده

بوی بهار ازتن گلها نیامده

دیشب که روی شانه ی تو سر گذاشتم

تا زیر پلکهای تو دریا نیامده

باران و چتر پاره ... و مردی که نان نداره

از سطرهای یخزده بالا نیامده

خانم اجازه مشق شب از آب بابا داد

.در مشقهای هرشبه بابا نیامده!

بر صورتم کشیده ی سرخی نوشته شد:

- انگار هنوز حال دلت جا نیامده!؟

_خانم همیشه صورتمان...سرختر بزناین

گونه ها هنوز یخش وانیامده

باران و چتر پاره و مردی که نان نداره ...

و کودکی که مدرسه اش را نیامده

انشا از عید خاطره ...

خانم اجازه هست؟!این واژه هیچوقت به دنیا نیامده.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ